-152-

یه موقعیم اسمت که میومد سه دور روده ی بزرگم تو اخوی کوچیکترش میپیچید . قلبم تند تند در قفسه ی سینه مو میزد که بازش کنم و بپره بیرون . سیستم سمپاتیکم فعال تر از همیشه میزد تو سر غدد بزاقیم که سرکوبشون کنه و ازین ماجراهای لیلی و مجنون طوری
ولی الان چی؟ کجا رفت اون احساس به ظاهر عمیق؟

+ نوشته شده در  دوشنبه بیستم آذر ۱۳۹۶ساعت 15:18&nbsp توسط كى  | 

ما به اندازه ی کافی قضاوت شدیم . انگشت اشاره تون رو توی دماغتون فرو کنید و به سمت ما نگیریدش

محض اطلاع : نظراتتون تایید نمیشن ؛ بجز مواقعى كه " جواب دونى " اى غير ازينجا نباشه !

ما به اندازه ی کافی قضاوت شدیم . انگشت اشاره تون رو توی دماغتون فرو کنید و به سمت ما نگیریدش

محض اطلاع : نظراتتون تایید نمیشن ؛ بجز مواقعى كه " جواب دونى " اى غير ازينجا نباشه !

ما رو باد سرد مورد ضرب و شتم قرار داده بود ولي نور خورشيد نوازشمون ميكرد . ما رو خستگي كشته بود ولي خواب راحت بعدش زنده كرده بود . ما رو درد هجران به شن زاراي بدبختي برده بود و وسط يه طوفان وحشتناك ولمون كرده بود ولي وصل سپر شد واسه مون و عشق پر و بال فرار كردنمون . اره خب . ماعم بدي رو ديديم ولي مگه ميشه خوبي بعدشو ناديده گرفت؟

ما به اندازه ی کافی قضاوت شدیم . انگشت اشاره تون رو توی دماغتون فرو کنید و به سمت ما نگیریدش

محض اطلاع : نظراتتون تایید نمیشن ؛ بجز مواقعى كه " جواب دونى " اى غير ازينجا نباشه !

ما به اندازه ی کافی قضاوت شدیم . انگشت اشاره تون رو توی دماغتون فرو کنید و به سمت ما نگیریدش

محض اطلاع : نظراتتون تایید نمیشن ؛ بجز مواقعى كه " جواب دونى " اى غير ازينجا نباشه !

خيلي وقتاعم تجربياتمونه كه باعث ميشه از يه آدم خوشمون بياد ؛ نه خود اون ادم !

ما به اندازه ی کافی قضاوت شدیم . انگشت اشاره تون رو توی دماغتون فرو کنید و به سمت ما نگیریدش

محض اطلاع : نظراتتون تایید نمیشن ؛ بجز مواقعى كه " جواب دونى " اى غير ازينجا نباشه !